پلیت 10 سانت چهار خانه استریل
جهانی که در کف دست جا میشود
گاهی اوقات، ما انسانها به دنبال کشف چیزهای بزرگ هستیم؛ کهکشانها، سیارهها، اقیانوسها، قلههای بلند. اما چه میشود اگر به جای آن، نگاهمان را معطوف به دنیایی کنیم که با چشم دیده نمیشود؟ دنیایی که در دل یک ظرف کوچک شیشهای یا پلاستیکی، به نام پتریدیش، جا میگیرد.
پتریدیش، این ظرف ساده و دایرهای شکل با قطر 10 سانتیمتر، به ظاهر چیزی بیش از یک صفحه مسطح با لبههای کوتاه نیست. اما برای یک زیستشناس، یک پژوهشگر یا حتی یک دانشآموز کنجکاو، این ظرف کوچک پنجرهای است به دنیایی شگفتانگیز، دنیایی از سلولها، باکتریها، قارچها و ارگانیسمهای میکروسکوپی که هریک داستانی برای گفتن دارند.
اگر به تاریخچهاش نگاه کنیم، پتریدیش به نام مخترع آلمانیاش، یولیوس ریچارد پتری نامگذاری شده است. او در سال 1887 این ظرف را برای اولین بار معرفی کرد. هدف اولیهاش ساده بود: فراهم کردن بستری تمیز و کنترلشده برای رشد و کشت میکروارگانیسمها. اما خیلی زود این اختراع کوچک به یکی از کلیدیترین ابزارهای آزمایشگاهی بدل شد.
در ظاهر، یک پتریدیش چیزی جز یک سطح صاف پوشیده از آگار یا ژل مغذی نیست. اما واقعیت این است که همین سطح به ظاهر بیجان، میتواند به سرعت به صحنهای زنده تبدیل شود؛ صحنهای که در آن میلیونها ارگانیسم، بدون آنکه ما حتی آنها را ببینیم، مشغول رشد، تکثیر، تعامل و رقابت هستند.
درون این دایره 10 سانتیمتری، جهانهای میکروسکوپی بیشماری شکل میگیرند. هر نقطه کوچک که شاید تنها یک لکه کمرنگ روی ژل باشد، در واقع کلنیای از میلیونها باکتری است. هرکدام از این کلنیها میتوانند اطلاعات بینظیری درباره جهان اطراف ما در اختیارمان بگذارند: از شناخت باکتریهای مفید گرفته تا شناسایی عوامل بیماریزا.
دانشمندان سالهاست که با استفاده از این ظرف کوچک، به کشفهایی عظیم رسیدهاند. کشف پنیسیلین، اولین آنتیبیوتیک دنیا توسط الکساندر فلمینگ، در پتریدیش اتفاق افتاد. او مشاهده کرد که کپک پنسیلیوم، باکتریهای اطرافش را از بین میبرد. همین مشاهده ساده، دری به سوی انقلابی بزرگ در علم پزشکی گشود.
پتریدیش تنها محلی برای کشت باکتریها نیست؛ از این ظرف برای مشاهده نحوه رشد قارچها، سلولهای سرطانی، سلولهای بنیادی و حتی بررسی رفتار سلولها تحت تأثیر داروها استفاده میشود. بسیاری از آزمایشهای حیاتی که آینده سلامت بشر را رقم میزنند، از همین فضای کوچک آغاز میشوند.
اما این همه داستان نیست. پتریدیش به ما یادآوری میکند که دنیا همیشه آنقدرها هم بزرگ و پیچیده نیست که نتوان آن را در کف دست جا داد. این ظرف کوچک، به ما درسی از فروتنی میدهد. اینکه گاهی لازم است سرمان را خم کنیم، به چیزهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت دقیقتر نگاه کنیم، تا به واقعیتهای بزرگتری برسیم.
شاید برای یک فرد عادی، پتریدیش تنها یک ابزار علمی باشد، اما برای بسیاری از دانشمندان، این ظرف کوچک حکم یک بوم نقاشی را دارد؛ بومی که بر روی آن زندگی، با رنگها و شکلهای گوناگون، نقاشی میشود.
هر بار که درب یک پتریدیش را باز میکنیم، در واقع داریم دروازهای به جهانی نو باز میکنیم. جهانی که در آن زندگی در ابتداییترین و خالصترین شکلش قابل مشاهده است. جهانی که ما را به یاد میآورد که زندگی چقدر عجیب، زیبا و گاه ترسناک است.
در دنیایی که بیشتر اوقات مشغول دویدن در مسیرهای شلوغ و پر از فناوریهای پیچیده هستیم، پتریدیش فرصتی است برای بازگشت به سادگی، به تماشای زندگی از زاویهای متفاوت.
پس اگر روزی پتریدیشی در دستانتان بود، قبل از آنکه آن را صرفاً به عنوان یک ظرف آزمایشگاهی ببینید، کمی مکث کنید. به این فکر کنید که چقدر جهانی شگفتانگیز و پر رمز و راز در دل این دایره کوچک نهفته است. دنیایی که نه تنها ما را با علوم طبیعی آشنا میکند، بلکه میتواند ما را با خودمان نیز روبرو کند؛ با کنجکاویهای کودکانهمان، با لذت کشف کردن، و با اشتیاقی که همیشه در جستوجوی ناشناختههاست.